سرنوشت اولین کارمند شرکت

ساخت وبلاگ

امروز شریکم زنگ زد و صداش خیلی ناراحت بود. گفت ایمیلم رو خوندی. گفتم نه. گفت باز کن یه نگاهی بنداز. نگاه کردم دیدم نامه استعفای کارمندی هست که دو هفته پیش استخدام کرده بودیم. نوشته بود که یه پیشنهاد بهتر گرفته و دیگه نمیتونه بیاد. نمیدونم شاید یه جورایی انتظارش رو داشتم چون کسی که استخدام کرده بودیم خیلی خوب بود و ما حقوق بالایی بهش نمیدادیم (ساعتی 15 دلار که شاید متوسط باید 25 دلار اینا باشه) اما یه جورایی هم ناراحت شدم چون انتظار داشتم حداقل سه تا شش ماه بمونه و بعدش هم حقوقش رو زیاد کنیم اما نشد. شریکم خیلی ناراحت بود. یه کم دلداریش دادم که کار همینه دیگه و 

این مدت یه کم فکر کردم که هر کسی رو هم استخدام کنیم احتمالا به همین سرنوشت دچار میشه. اینجا کار خیلی رقابتیه. همونطوری که کار پیدا کردن سخته, برای شرکت ها هم نگه داشتن کارمندهای خوب خیلی سخته چون پیشنهاد های بهتر میگیرن و میرن. یعنی شرایط از دو طرف رقابتیه. به هر حال  تصمیم بر این شد که تا یه مدت دیگه همینطوری آروم آروم من روی پروژه کار کنم تا به یه جایی برسه که بتونیم درآمد داشته باشیم و یا اینکه سرمایه گذار پیدا کنیم. شاید هم بتونیم کسی رو پیدا کنیم که از راه دور کار کنه. اینم شد سرنوشت اولین کسی که استخدام کردم.

زیر آسمان خدا 2...
ما را در سایت زیر آسمان خدا 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0zireasemanekhoda23 بازدید : 363 تاريخ : يکشنبه 2 ارديبهشت 1397 ساعت: 14:50