یک روز در شهر بازی

ساخت وبلاگ

یه چیز خوبی که اینجا داره اینه که معمولا برای مشتری های یه بزینس تخفیف های زیادی قائل میشن تا مشتری بمونن. مثلا پارسال ما یه بلیت شهربازی گرفتیم 80 دلار که باهاش یه بار خودم و مامانم رفتیم و الان هم دوباره تخفیف زده بودند که یه دوست رو میشه مجانی برد. در حالی که بلیتش برای یک بار بازدید حدود 45 دلار هست! و البته  من خودم هر بار بخوام هم توی سال میتونم پارک آبی و شهربازی رو برم. حیف که وقت نیست!

امروز قرار گذاشته بودیم که با بچه ها بریم شهر بازی. من بلیتم رو گم کرده بودم و از صبح ساعت 8 و نیم که بیدار شدم تا ساعت 11 داشتم میگشتم دنبالش. مامانم همه وسایلم رو مرتب کرده بود و ترتیب همه چیز به هم خورده بود و نمیتونستم بلیتم رو پیدا کنم. واقعا خسته شده بودم که خیلی شانسی بلیت از لا به لای یکی از دسته کاغذها افتاد بیرون. دیگه راه افتادیم رفتیم. چون نزدیک ظهر بود قبل از رسیدن به اونجا توی راه یه جا ایستادیم و ساندویچ گرفتیم.

شهربازی امروز بینهایت شلوغ بود.اصلا جای پارک گیر نمیامد. دیگه یه جایی توی خاکی به سختی پارک کردیم. صف ورود بلند نبود اما من کارتم رو توی ماشین جا گذاشته بودم و مجبور شدم برگردم و بیارم. همه وسیله ها کلی صف داشتند. به پیشنهاد من یه وسیله آبی رو اول سوار شدیم چون رو به شب دیگه سرد میشد بخواهیم اونو سوار بشیم. هوا همینطوری هم ابری بود و از اونجا که آمدیم بیرون همه یخ زده بودیم.


بعد رفتیم توی صف وسیله های دیگه. توی یکی از صف ها یک هندی ای بود که مدام میخواست از کنار من رد بشه بره جلو. اعصابم رو حسابی خورد کرده بود. یه اخلاق بدی که بعضی از هندی ها دارند اینه که فاصله رو حفظ نمیکنن و مدام میچسبن به آدم. احتمالا به خاطر اینه که جمعیت هندوستان خیلی به هم فشرده است. اینجا توی امریکا همه باید یه فاصله ای رو از هم رعایت کنند. 




یه جا هم رفتیم که یه نمایش داشتند. نمایش خیلی جالب نبود این بود که زود زدیم بیرون.





بعد از سوار شدن چند تا وسیله هیجان انگیز آخر سر رفتیم برای یه وسیله جدید که ترکیب Roller coaster و Virtual Reality بود.یعنی باید عینک میزدی تا وارد یه فضای مجازی بشی. این جدیدترین وسیله شهربازی بود و ما از چند ساعت قبلش بلیت گرفته بودیم و یک ساعتی هم توی صف بودیم تا ببینیم چطوری هست. در کل تجربه بسیار متفاوت بود. عینک ها همه Samsung gear بودند. برای من جالب بود که حتی هزار تا شارژر گذاشته بودند تا باتری ها رو شارژ کنند.  باید بگم که Roller Coaster بدون عینک خیلی ترسناکتر بود اما با عینک اصلا انگار توی فضا بودی و دور و برت ستاره ها و کهکشان ها بودند.یه چیز خوبی که در مورد زندگی توی امریکاست اینه که نیازی نیست ده سال صبر کنی تا یه تکنولوژی برسه توی کشورت که تجربه اش کنی. من همینطوری از همه چیز عکس میگرفتم و بچه ها مسخره ام میکردند که آخه اینا چیه که عکس میگیری. به چه دردی میخوره از همه چیز عکس میگیری. چی بگم آخه؟!








پیست ماشین سواری هم از اون بالا خیلی جالب به نظر میامد اما 10 دلار پول میگرفتن برای اون. ما نه حوصله داشتیم توی صف اش بایستیم و نه میخواستیم پول الکی بدیم. برای همین رفتیم یه وسیله دیگه سوار شیم که Augmented Reality بود. اینجا سوار یه ماشین میشدی و باید دشمن های سوپر من و بت من رو با اسلحه ای که میدادند میکشتی. برام خیلی جالب بود که برای این وسایل این همه داستان درست میکنند و توی صف داستان رو توی تلویزیون ها نشون میداد.






حیف که نمیشد از توی وسیله ها عکس بگیری.

زیر آسمان خدا 2...
ما را در سایت زیر آسمان خدا 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0zireasemanekhoda23 بازدید : 234 تاريخ : جمعه 15 ارديبهشت 1396 ساعت: 15:22