یه شب مهمونی

ساخت وبلاگ

امشب یکی از دوستان قدیمی همه بچه های قدیمی رو دعوت کرده بود که دور هم باشیم. غذا هم درست کرده بود که عالی شده بود. امشب خیلی خوش گذشت.

معمولا با بچه ها که هستیم آخرش مافیا بازی میکنیم. نمیدونم این بازی توی ایرانم بازی میشه یا نه اما اینجا خیلی مرسوم هست. به قید قرعه یه عده ای میشن مافیا و یه عده ای میشن پلیس و کسی نمیدونه که کی پلیس هست و کی مافیا. بعد همه باید صحبت کنند و مافیا رو پیدا کنند و بکشند. من اولا خیلی صادقانه برخورد میکردم ولی نمیدونم چی شد که امشب تصمیم گرفتم که باهاشون مثل خودشون بازی کنم و دو بار مافیا شدم و هیچ کسی هم شک نمیکرد که من مافیا باشم. خلاصه همه رو کشتم :) شب که برگشتم عذاب وجدان گرفتم که چرا همچین کاری رو کردم اما حال داد. خوش گذشت.

زیر آسمان خدا 2...
ما را در سایت زیر آسمان خدا 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0zireasemanekhoda23 بازدید : 238 تاريخ : چهارشنبه 10 خرداد 1396 ساعت: 1:36