احساس دلتنگی

ساخت وبلاگ

چند ماه اخیر انگار روی ابرها بودم مثل روزای اولی بود که آمده بودم دانشگاه. خیلی لحظات لذت بخشی داشتم. از وقتی که فارغ التحصیل شدم انگار که همه چیز عوض شده و دنیا یه رنگ دیگه ای گرفته. هم کارم استرس نداره و هم حقوقش خوبه و هم بعد از کار هر کاری دوست دارم میکنم. بیشتر وقتا روی پروژه ای که مربوط به شرکت خودم هست کار میکنم که بیشتر از هر چیزی بهم انرژی میده.اما امشب بعد از مدت ها احساس دلتنگی کردم. همراه با من دوستای منم یکی بعد از دیگری فارغ التحصیل میشن و تقریبا هیچ کسی دالاس نمیمونه. یکی میره کالیفرنیا یکی جورجیا یکی ... خلاصه همه جای امریکا. انگاری که من موندم و خودم. 

امشب رفتم خونه یکی از بچه ها که کمک کنم وسایلش رو جمع و جور کنه و خونه اشو تحویل بده. بیشتر وسایلش رو بخشید به این و اون. قرار شد تختش و میز و صندلیش رو هم من کامیون بگیرم ببرم یه کسی که لازم داره. چقدر زود میگذره. انگار همین دیروز بود که تازه آمده بودیم دانشگاه.

زیر آسمان خدا 2...
ما را در سایت زیر آسمان خدا 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0zireasemanekhoda23 بازدید : 260 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 3:20