بازم خواب ایران

ساخت وبلاگ

دیشب باز خواب میدیدم که آمدم ایران. اول رفته بودم تهران که مدارک سفارتم رو جور کنم و بعد هم شیراز بودم توی یه خونه کوچیک که شاید خونه خاله ام بود. دیدم جا برای مهمون ها نیست گفتم برم مدارکم رو مرتب کنم وقت سفارت بگیرم. بعد فکر کردم که حالا چطوری آفیسر رو راضی کنم که باید برگردم دفاع کنم. اگر گفت خب آنلاین دفاع کن چی؟ بعد به ذهنم آمد که ای دل غافل من که اصلا دفاع کردم رفته. روی OPT ام. چطوری بهش بگم که قبول کنه برای کار برم؟ اصلا چرا توی این اوضاع برگشتم ایران؟ فکر کنم دیگه ویزا نگیرم. یه حالت نگرانی و  ناراحتی بهم دست داد. همینطوری که داشتم فکر میکردم روی تختم بیدار شدم. اول فکر کردم که توی خونه ام توی تهرانم پنج شش ثانیه بعد از پنجره بیرون رو دیدم و گفتم اینجا که شبیه منظره خونه تهرانمون نیست. اینجا خونه ام توی امریکاست. بعد به خودم آمدم که توی امریکام. یعنی اینقدر ذهنم درگیر بود که تا چند ثانیه بعد از بیدار شدن هم هنوز فکر میکردم که ایرانم. این خوابی هست که بیشتر بچه های اینجا می بینن. شاید یکی دو سالی بود که ندیده بودم اما توی اتفاقات اخیر واقعا دلم ایران بود و لحظه به لحظه همه اخبار رو دنبال میکردم. دوست داشتم میتونستم بیام و خانواده امو ببینم. همیشه فکر میکردم که این نسل های بعد از ما (هفتادی ها و هشتادی ها) جزء بی خاصیت ترین نسل های تربیت شده هستند اما حالا فقط احساسم رو با یه کلمه میتونم بگم "احترام". شک ندارم که کاری که این نسل ها میکنن توی تاریخ برای همیشه ماندگار خواهد بود. دست مریضاد. فکر کنم که نسل ما هم  بعد از مشتعل شدن همه یه گوشه دنیا پرت شدن.

زیر آسمان خدا 2...
ما را در سایت زیر آسمان خدا 2 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0zireasemanekhoda23 بازدید : 296 تاريخ : پنجشنبه 26 بهمن 1396 ساعت: 5:01